تیر و کمال ( پرتاب دوازدهم )
خدا، به نامش
سلام و درود، شما به تنهایی در دریا رو به فرو رفتن هستید و بندِ رهایی برایتان به آب انداخته شده و در کنارتان است، دردسر بیهوده نکشید و خودتان را به ناگواری نیاندازید، آن را در آغوش بکشید. خانواده همان بند رهایی است.

عزیز تر از پدر و مادر؟
هیچ کس را نخواهیم یافت که بی مزد و خواسته ای از ما برایمان دلسوزی کند و آن هم به گونه ای که گویی خود نیازمند به انجام دادن آن است. یک دانه ازین جفت برایمان پدید آمده و بس. تا برقرار باشند بهره می رسانند و تا توانی داشته باشند پشتیبانی و دستگیری می کنند. این دو، دلیل وجود ما و پرورش دهنده ما از گهواره تا به بُرنایی، رسیدگی و بیشتر از آن بوده اند. از ناتوانی به نیرومندی، از نافهمی تا اندیشمندی و از قُوّه به هستی ما را راهبر بوده اند.
همانگونه که بزرگان و دانایان می گویند، به پدر و مادر خود نیکی کنید.
رفیق تر از خواهر و برادر؟
هم خون و هم خونه، همراز و همبازی که خیلی چیز ها مانند دوست داشتنِ بی ریا را از هم آموختیم، جنگیدن و ایستادگی را آزمودیم و اشک و لبخند هم را دیدیم. ژرفا و پهنا این پیوند از کودکی آغاز شد، رشد کرد و تا پایانِ جان نمی توان آن را از هم گسست. زیرا این بستگی حتی اگر خودمان نخواهیم نیز خواهد ماند.
خانواده با خوان
این خوان برای سیر کردنِ هرکسی که بر سر آن بنشیند فراخ است. کار و همیاری در این گروهِ خودمانی برای همه سودمند و هم افزا است. روزمرگی باید این پیوند را قوی تر کند. در تلاش برای خ خ، خانواده و نیکی کردن به آن یک پیشنیاز می باشد که در جایگاه یک تن باید آن را پاسداشت. داشتن این توانایی است که نمونه کار به شمار می آید زیرا خوشنودی این انجمن کوچک و پر مغز از ما، نشان از آگاهی و توانمندی ما برای گروه های بزرگ تر را دارد.
اما ساده نبود ولی سخت هم نیست.

پرتاب دوازدهم به هدف خورد و سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش.
پرتاب بعدی در مورد چیست؟
چنان چه سخنی و پیشنهادی در مورد این تیر اندازی دارید، همینجا با من در میان بگذارید که خوشحال می شوم.